ابوالقاسم طالبی: نمیخواستم 2 «قلادههای طلا» را بسازم
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۱۷۴۶۴۴
ابوالقاسم طالبی گفت:من نمیخواستم دو «قلادههای طلا» را بسازم، چون دیگر تجاری میشد و من فقط میخواستم روشنگری کنم.
به گزارش ایسنا،طبق گزارش رسیده، سیدعلی ضیا شنبه شب در برنامه «فرمول یک» به مناسبت سالروز 9 دی میزبان ابوالقاسم طالبی، فیلمساز بود.
خوب است آدم به اثرش شناخته شود و وای به حال آنهایی که اینطور نیستند
طالبی در ابتدا با بیان اینکه چند شب پیش تلویزیون بودم اما آن برنامه را کمتر کسی دید، در پاسخ به اینکه قبول دارید شما را به عنوان کارگردان «قلاده های طلا» میشناسند، اظهار کرد: خوب است که آدم به اثرش شناخته بشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگر به عقب برگردم چرا «قلاده های طلا» را نسازم؟
وی در پاسخ به اینکه آیا اگر به عقب برگردید باز هم قلادههای طلا را میسازید، تصریح کرد: اگر برگردم عقب؟ یعنی از اثرم پشیمانم ؟ چرا نسازم؟ این کار تجاری نبود اما فروخت و خیلیها گفتند قسمت دو آن را بساز و می فروشد. من اما نمیخواستم دو را بسازم چون دیگر تجاری می شد و من فقط میخواستم روشنگری کنم.
اتفاقی 8 ماه کشور را بهم ریخت و 5 قطعنامه علیهمان صادر شد و باید دربارهاش حرف می زدم
این کارگردان در اینباره که آیا شما سیستم امنیتی را محکوم کردید، گفت: هر اتفاق بزرگی که در کشور بیفتد یک طرف آن سیستم امنیتی است. وقتی امنیت ما به خطر می افتد چه کسی مسئول آن است؟ ما نباید از یک چیزهایی فرار کنیم وقتی میگویند سربازان گمنام امام زمان فلان تیم ترور یا اختلاسگر را گرفتند وقتی غفلتی هم صورت می گیرد باید بگوییم. درست نیست که اتفاقی 8 ماه کشور را به هم بریزد و 5 قطعنامه علیه ما صادر شود اما حرفی نزنیم. فیلم من درباره این بود که چرا این اتفاقات افتاده است.
فیلم تظاهرات 800 هزار نفری معترضان به انتخابات 88 فقط در فیلم من پخش شد
طالبی افزود: ما از بیرون مورد حمله قرار گرفتیم اینطور نبود که به ما موشک بزنند؛ بلکه هم آدم فرستادند و هم در رسانهها کار کردند. وقتی خطبه حضرت آقا جمعه پخش شد تفرقهای افتاد و جمعیتی شنبه به عنوان معترض انتخابات تظاهرات کردند که فیلم تظاهرات آنها غیر از «قلاده های طلا» در جایی نمایش داده نشد. من از نیروی انتظامی فیلم را گرفتم و نمایش دادم چون ابایی نداشتم که بگویم این همه آدم آمده اند و فکر میکردند مشکلی براییشان پیش آمده و در سکوت اعتراض کردند. آن روز 15 پایگاه بسیج هم آمده بودند اما یک نفر هم به بسیجیها سنگ نزد حتی شعار هم ننوشتند اما آخر راهپیمایی چند نفر میروند و به بسیج حمله می کنند.
وی ادامه داد: من این را نشان دادم و در دیالوگهایم هم گفتم که اینها ربطی به مردم نداشتند. اگر جمعیت آن روز 700، 800 هزار نفر بودند به مرور 200 هزار نفر بیرون آمدند و مردم قانع شدند تخلفی در انتخابات صورت نگرفته اما کم کم در هر میدان 4، 5 هزار نفر از کسانی میآمدند که می خواستند اوضاع را بهم بریزند. تا اینکه سرانجام در 9 دی مردم به خیابان آمدند و به ماجرا فیصله دادند.
نشنیدم کسی بگوید از بازی در «قلاده های طلا» پشیمان است
این کارگردان در پاسخ به این سوال ضیا مبنی بر اینکه آیا بازیگرهای فیلمتان از بازی در «قلاده های طلا» پشیمان شدند، تاکید کرد: من نشنیدم کسی گفته باشد از بازی در فیلم من پشیمان است. یک نفر از خارج به بازیگر من زنگ میزند و میگوید چرا این را بازی کردی؟ می گوید من بازیگرم و بازی کردم. یک تفکر فاشیستی هست که میگوید چرا در کاری که ما دوست نداشتیم بازی کردی، برخیها تک تک سلولهایشان فاشیست است گرچه لیبرال را فریاد میزنند و نمیتوانند غیر از عقیده خودشان ببینند.
تک تک بازیگران من سرکار هستند و ندیدم کسی اعلام برائت کند
طالبی درباره بازیگری که در برنامه هفت این اظهارنظر را کرده، گفت: در برنامه «هفت» هم من حضور داشتم و از بازیگر من پرسیدند اگر قسمت دوم این فیلم ساخته شود بازی می کنی که گفت نه. من هم که از اول گفته بودم نمیخواهم دو را بسازم. تک تک بازیگران من سر کار هستند و ندیدم کسی اعلام برائت کند و اگر کسی تحت فشار قرار گرفته چیز دیگری است.
پیش آمده بازیگری با من کار نکند اما نه به خاطر «قلاده های طلا» بلکه به این خاطر که دستمان با پول شویان در یک کاسه نیست.
من نمیفهمم یک میلیارد دادن به یک بازیگر برای دو سه ماه کار یعنی چه؟
وی در این باره که آیا بازیگری بوده که با شما کار نکرده باشد، بیان کرد: پیش آمده اما نه به خاطر اینکه من «قلادههای طلا» را ساختم. ما شاید زیاد پول نمیدهیم و دستمان با پول شویان در یک کاسه نیست. من نمی فهمم یک میلیارد دادن به یک بازیگر برای دو سه ماه کار یعنی چه؟ این پولها برنمیگردد بلکه پولهایی است که دوست دارند بدهند.
طنز رضا عطاران جواب میدهد اما فیلمهای غیرکمدی اش نمی فروشند
کارگردان «دستهای خالی» در این باره که پس چگونه فیلمی 40 میلیاردی شده یا بازیگران پرفروشی مثل رضا عطاران و دیگر بازیگران بفروش را داریم، توضیح داد: ما یک فیلم 40 میلیاردی داشتیم که ربطی به بازیگران آن نداشت و به موضوعش ربط داشت. اما رضا عطاران پرفروش است و طنز او جواب میدهد. او هر فیلم کمدی بازی کرده فروخته غیرکمدی هم بازیکر کرده که نفروخته است. من به رضا پیشنهاد ندادم او اینقدر کار دارد و تا 5 سال آینده را برنامه ریزی کرده است.
برخی میلیاردها تومان اختلاس می کنند و برای پولشویی فیلم میسازند
وی افزود: بعضی از فیلمها واقعا نفروختهاند. سلبریتی اسمش روی او است وقتی به برنامهای میرود بینندههای آن خیلی زیاد میشود به خیریه میرود، میلیاردها پول جمع میشود خیابانها را بند می آورد و... اما ممکن است یکی عاشق چشمهای شما شود و به پدرش بگوید بابا من علی ضیا را دوست دارم و می شود بگویی بیاید در کارخانه ما تبلیغمان را بازی کند. 10 میلیارد و دو ماشین هم به او بده! ممکن است کسی میلیاردها تومان اختلاس کرده باشد و بخواهد پولشویی کند یا رزومه فرهنگی برای خودش جور کند. در شبکه نمایش خانگی هم چنین چیزی وجود دارد. یعنی طرف تهیه کننده شود تا اگر او را دستگیر کردند مخاطرات برخورد با او بالا برود. همانطور که مفسدان اقتصادی در سراسر دنیا برای خودشان شبکه هایی درست می کنند که هزینه برخورد با آنها بالا برود مثل خیریه، تیم فوتبال و جاهای مردمی را راه اندازی میکنند تا وقتی با آنها برخورد می شود صدای همه دربیاید.
سیاسی ترین فیلم ایران را ساختم اما جناحی نیستم
طالبی در پاسخ به اینکه آیا شما این افراد را می شناسید، گفت: قاعدتا باید سیستم قضایی و اطلاعاتی کشور آنها را بشناسند. چنین چیزی هست و وجود دارد. من اهل مطالعه و سیاست و کتابم. اینگونه نیست که هیجان زده شوم چون کسی رییس جمهور شود بگویم میخواهم سیاسی شوم و بعد سیاست را کنار بگذارم. من سیاسی ترین فیلم را ساختم اما جناحی نیستم.
اصولگرا و اصلاح طلب اصالت ندارد
کارگردان «عروس افغان» در پاسخ به اینکه بالاخره شما اصولگرایید یا اصلاح طلب، ادامه داد: اصولگرا و اصلاح طلب اصالت ندارد. برای من مردم و ایران و میهن و انقلاب اسلامی که مردم برایش خون دادند اصالت دارد. ما شاه اودکلن زده سوییس درس خوانده را بیرون کردیم نه اینکه کسی بیاید که بچههایش را بفرستد سوییس از پول بیت المال درس بخواند و شاهانه زندگی کند. حالا او می خواهد اصلاح طلب، اصولگرا، آخوند، کراوات زده یا مکلا باشد، ما با او مخالفیم.
نه طاغوت اصولگرا را می خواهیم نه طاغوت اصلاح طلب
وی در این باره که یعنی با خارج درس خواندن افراد مشکل دارید، تصریح کرد: ملت ایران وقتی شاه را بیرون کردند مشکلشان با درس خواندن او در سوییس نبود. اگر ما دنبال حضرت امام راه افتادیم و برایش خون دادیم، کسی که حضرت امام را ندیده بود به جبهه می رفت و مثل شیر به قلب دشمن میزد اصلا هم آدم نظامی نبود ولی جانش را که کسی عزیزتر از آن ندارد فدا می کرد چون این راه را قبول داشت و می خواست این فضای طاغوتی از بین برود. ما این طاغوت را بیرون کردیم اما حالا طاغوت ممکن است بگوید من اصلاح طلبم یا اصولگرا هستم میگوییم بیخود کرده ای. طاغوت طاغوت است. ما طاغوت را نمی خواهیم. در این باره نباید جناحی نگاه کنیم.
ماجرای به قدرت رسیدن بعضی ها و آلوده شدن با کلبه خرابه سوییس
طالبی یادآور شد: ممکن است شمای نوعی حالا خیلی هم آدم خوبی باشی و بگویی اختلاس خیلی بد است، سوءاستفاده از قدرت خیلی بد است اما وقتی به جایی که میرسی ببینی وای چقدر پول، طرف پیشت می آید تا هزار میلیارد وام بگیرد. نمی دانم اصلا مردم میدانند این مبالغ را با هزار تومانی اگر در نظر بگیریم چند دور، دور کره زمین میشود!؟ وقتی میبینی می توانی وام بدهی و کسی هم کاری به کارت نداشته باشد، طرف هم می گوید من کلبه خرابه ای در سوییس داریم و تقدیم بچه هایت می کنیم، حق شما است شما دارید زحمت می کشید. بعد به خودش و بچه هایش چنین چیزی را می دهد و این آدم آلوده می شود، گرچه ممکن است از اول اینگونه نبوده باشد.
وی افزود: دلیل نمیشود بگوییم فلانی اصولگرا است و جبهه رفته با او مخالفت نکنیم یا فلانی اصلاح طلب است، جزو بروبچههای خودمان است، در روزنامه فلانی می نوشته و با آدم فلانی عکس دارد پس برخورد نکنیم. ملت با طاغوت و طاغوتی مخالفند. با کسی که برایشان حاکمیت اشرافی کند مخالفند. من خودم را کارگردان مردمی میدانم اما نه مردمی که خاص هستند و بگویند ما تلویزیون و سینمای ایران را نمی بینیم.
از آقای جهرمی بپرسید چرا توئیتر فیلتر است اما من توئیت میکنم
کارگردان «جنگ کودکانه» در پاسخ به اینکه توئیتر فیلتر است شما چرا توئیت می کنید، گفت: اگر آقای جهرمی را دعوت کردید بپرسید چرا توئیتر فیلتر است اما من توئیت میکنم.
آنهایی که مسکن مهر را تحقیر میکردند مثل ویلای لواسان یا خانه ولنجکشان برای مردم خانه می ساختند
طالبی درباره ماجرای توئیتش در زمینه خانه سازی در بیابان و نماز باران دلواپسان، توضیح داد: برای وزیری بود که باران آمده بود و در ویلای لواسان گیر کرده بود. وقتی اشرافیت حاکم شود آنها در ویلایشان مینشینند و مردم با مشکلاتشان میمانند. هرکسی برای مردم خانه بسازد و آنها به جای کارتن در خانه بنشینند، بد است؟ هرکسی که می خواهد باشد ما او را دوست داریم. این کارش را دوست داریم و از او تشکر میکنیم. نباید مردمی که این خانهها را میخرند تحقیر کنیم و بگوییم شما در قوطی کبریت زندگی میکنی و در بیابان ساخته شده. خب شما برو در جای خوب خانه بساز. من این توئیت را برای آقایی نوشتم که میگفت مسکن مهر مزخرف است و باید مسکن اجتماعی بسازیم. اگر او یک خانهای مثل ویلای لواسانش یا خانه ولنجک رییس جمهور می ساخت و به کارتن خوابها بود ما از او تشکر میکردیم.
وی در این باره که آیا حمایت از رییسی یعنی او اصولگرا است، گفت: اصولگرایی را نمیفهمم یعنی چه. اگر اصولگرایی یعنی امام و انقلاب را قبول دارم بله من امام را از 16 سالگی باور کرده ام. به نظرم اگر رییسی میآمد با مفاسد اقتصادی مبارزه می کرد و حکومت اشرافی نداشت.
اگر رییسی آمده بود دلار 5 هزار تومان شده و خیلی خطرناک بود
این کارگردان در پاسخ به اینکه اگر رییسی رییس جمهور میشد وضعیت چطور بود، گفت: اگر او آمده بود دلار 5 هزار تومان شده بود و خیلی خطرناک بود. همچنین فیلمهایی ساخته می شد که خود کارگردان با دخترش رویش نمی شد برود آن را تماشا کند!
ماجرای شرط ضمن عقد داماد حضرت آقا
طالبی در این باره که آیا با پولدارها مشکل دارید، پاسخ داد: من گفتم اگر کسی می گوید من خیلی مردمیام و خود را به عنوان یک طلبه معرفی کند، طلبه مگر چقدر درآمد دارد؟ مسئول حکومتی مگر چقدر درآمد دارد که خانه میلیاردی داشته باشد. من با پولدار مشکل ندارم مگر کمونیستم. خودم در جیبم خیلی پول دارم. پول رانت حرام است. اینها را امام به ما یاد داده. پول مسئولی که به خاطر مسئولیتش مستقیم یا غیرمستقیم پولدار شود حرام است. فرض کنید اگر من وزیر مسکن هستم و در کار ساخت و ساز باشم درآمدم حرام است. امام تا زمانی که رهبر بود پسرش را نگذاشت بیاید. رهبر هم همینطور است. مثلا میتواند به پسرش بگوید شما برو ورزش اقتصاد شو، مگر چه اشکالی دارد. اما من خبر دارم که دامادشان دکترای بازرگانی بین الملل دارد اما شرط ضمن عقد کردهاند که تا من هستم حق کار بازرگانی نداری. این یعنی سیره انقلاب و راه امام. این مخالفت با بازرگانی نیست.
وزیر یک درآمد مشخص دارد پس چرا مثل میلیاردرها زندگی میکند؟
وی تاکید کرد: وقتی به خودتان میدهند می گویی بخش خصوصی داده اما وقتی به جناح مخالفت بدهند، می گویی خصولتی بوده. در صورتی که هر دو خصولتی بوده! اگر به بخش خصوصی پول بدهی که پولداری نمی شوی. وزیر یک درآمد مشخص دارد اما وقتی مثل میلیاردرها زندگی میکند و ساعت میلیونی می بندد و ماشین میلیاردی سوار می شود با او مخالفیم. نوش جان مردم بهترین ماشینها را سوار شوند بهترین زندگی ها را داشته باشند و بچههایشان بهترین جای دنیا درس بخوانند. اما وقتی تو می گویی من طلبه ام من می خواهم برایتان کار کنم بعد که به جایی می رسی اوضاعت عوض شود من با این مشکل دارم. من نویسنده و کارگردان و تهیه کنندهام و برای هر کدام از اینها پولی می گیرم اما وقتی بیش از حد دستمزد بگیرم شما می فهمید من فیلم نمی سازم بلکه دارم خودم را می سازم.
حرف و عمل سرتیپی با هم متفاوت است
کارگردان «یتیم خانه ایران» درباره تاثیرات بین المللی این اثر و پخش مستندی درباره آن در بی بی سی و همچنین سخنان علی سرتیپی درباره اکران بین المللی این کار اظهار کرد: این فیلم در دو دانشگاه انگلیس اکران شده است. آقای سرتیپی حرف میزند اما عملش با حرفش متفاوت است. فیلم ما فیلمی نبود که دولت انگلیس از اکران آن خوشش بیاید، اما بازیگرانش انگلیسی بودند. از انگلیس بلند شدند آمدند بازی کردند سناریو را هم قبلش خوانده بودند. کسی به من گفت اگر آنها بدانند میخواهی در قصه چه بگویی یکی یکی می روند اما وقتی آمدند دیدم خودشان ماجرا را می دانند. آنها نقش بدترین آدمها را بازی کردند بعد هم به کشورشان برگشتند. در انگلیس هم اکران و از آن استقبال شد اما نتوانستند ادامه بدهند. از آرژانتین هم از من دعوت کردند یک هفته به آنجا بروم و حتی پیشنهاد دادند دو هفته هزینه های سفر را تقبل کنند اما به خاطر سلامتی نمی توانستم 18 ساعت پرواز را تحمل کنم. در لبنان هم کار اکران شد. آقای سرتیپی هم سرش خیلی شلوغ است و فیلم ما یتیم است.
بی بی سی بعد از دیدن «یتیم خانه ایران» می خواست روی جنایت انگلیس ماله بکشد اما موفق نشد
وی درباره ماجرای مستند بی بی سی توضیح داد: بی بی سی وقتی فیلم ما را دید گفت این چه باگی در تاریخ بوده که ما نمی دانستیم و 9 میلیون، 12 میلیون و حداقل 3 میلیون ایرانی در یک قحطی ایجاد شده مردند. گفتند نه این آنفولانزا اسپانیایی بوده است. بی بی سی سعی کرد روی جنایتی که کرده بود ماله بکشد. بعید است موفق شده باشد و خیلی دانشجویان می خواهند درباره آن کار کنند.
طالبی در این باره که آیا 8 میلیارد برای این فیلم هزینه شده، گفت: 28 میلیارد در یک دفتری برای این فیلم برآورد شده بود که ما از آن دفتر بیرون آمدیم و با 8 میلیارد فیلم را در روایت فتح ساختیم. من در جایی که فرماندهان سپاه بودند این را مطرح کردم در حالی که هیچکس رقم دقیق ساخت فیلمش را نمی گوید.
وی در پاسخ به اینکه آیا درست است روز اول فیلم 10 هزار تومان فروخته، تصریح کرد: برخی حاشیهها هست و یک نفر چیزی می نویسد که 10 نفر دیگر شیر می کند. ما که نمی توانیم بگوییم چرا یا با مشت محکم در دهانشان بزنیم. فروش ما اینطور نبوده بروند تحقیق کنند، فیلم از نظر فروش پرفروش ترین فیلم تاریخی سینمای ایران بوده اما به لحاظ خرج نه، نتوانست هزینه خودش را دربیاورد. این هزینه استراتژیک است مثل جاده یا مدرسهای که می سازید و بازگشت سرمایه ندارد. من 5 سال عمرم را برای این کار گذاشتم. 3 سال و نیم کتاب می خواندم، دو سال می نوشتم و فیلمبرداری کردیم. هیچ جای فیلم هم کم نگذاشتم.
وی در این باره که بزرگترین مشکل کشور را چه می داند، گفت: ما مشکلات زیادی مثل همه کشورهای دنیا داریم. مبارزه با مفاسد باید جدی گرفته شود به ویژه برای کسانی که در دستگاههای مختلف دارای رانت هستند. ما مشکل فرهنگی و اقتصادی هم داریم. بزرگترین مشکل از نظر من عدم خودباوری است و ما باید بر نمی توانیم غلبه کنیم.
کارگردان «قلاده های طلا» در پاسخ به اینکه فرزندانتان کجا هستند، گفت: هیچ کدام شغل دولتی یا شرکت خصوصی ندارند و برای مفاسد اقتصادی کار نمی کنند. یکی فوق لیسانس دارد و مهندس کامپیوتر است. آن یکی که دارد فوق لیسانس میگیرد و شما که می گویید کسی که با من کار کرده به او کار نمی دهند بچه هایم را چکار می کنند!
طالبی همچنین با اشاره به اینکه «قلاده های طلا» بعد از خبر از شبکه یک پخش می شود، در پایان گفت: من توئیتی زدم که این فیلم پخش نمیشود و دوستانی روی آن کار کردند که از آنها تشکر می کنم که در رابطه با توئیت کمک کردند و فضا را عوض کردند.
«فرمول یک» با اجرا و تهیه کنندگی سیدعلی ضیاء شنبه تا چهارشنبه حوالی ساعت 17:40 از شبکه یک سیما روی آنتن می رود.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: ابوالقاسم طالبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۱۷۴۶۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مجتبی مطهری: اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است/ مسعود ادیب: همنسلهای من از شهید مطهری دینداری و مسلمانی خود را آموختند/ ابوالقاسم فنایی: شهید مطهری سعی کردند از جاودانگی اخلاق دفاع کنند
به مناسبت ایام شهادت استاد مرتضی مطهری نشستی با عنوان «رهاورد فلسفه در اخلاق؛ با نگاهی به کتاب فلسفه اخلاق شهید مطهری» در دانشگاه مفید قم برگزار شد.
به گزارش جماران، محمدحسین مطهری در این نشست با اشاره به اینکه این برنامه درباره دستاوردهای فلسفه برای اخلاق است، گفت: رابطه فلسفه و اخلاق دقیقاً به قدمت خود فلسفه است و جزء مباحثی نیست که در دورههای متأخر درباره آن گفتوگو شود. درباره پروژهی فلسفه اخلاق شهید مطهری زیاد گفته شده و زیاد نوشته شده است. به نظر میآید شاید از وجهی باعث قدردانی است و از جهتی باعث تأسف است که بیشتر تحقیقات، ناظر به زاویه خاص بحث شهید مطهری در قسمت جاودانگی اخلاقِ «درسهای نقدی بر مارکسیسم» است که به بخشی از نظریه علامه طباطبایی اشکال کردهاند. لذا همه یا اکثر توجهات به آن بخش معطوف شده است و کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری که بحث ۱۳ جلسه ایشان در دهه ۵۰ و نزدیک به اواخر حیات شریفشان است، کمتر مورد پرداخت و جستار قرار گرفته است.
به گزارش جماران، دکتر مجتبی مطهری نیز در این نشست با گرامیداشت سالگرد شهادت شهید مطهری، گفت: اخلاق در عرف مردم قابل درک و هضم است و همه میفهمند اخلاق چیست اما من فکر میکنم تعریف روان و ساده اخلاق را که خوب میشود هضم کرد، ملا مهدی نراقی و ملا احمد نراقی در کتابهای «معراج السعاده» و «جامع السعاده» آوردهاند که «اخلاق علمی است که از معالجه و درمان رذائل اخلاقی صحبت میکند.» شاید در عرف اخلاق این بهترین تعریف باشد.در عرف فلسفه هم همین طور است، چون اگر بخواهد ماهیت فلسفی پیدا کند قطعاً مسائل مختلف دارد. لذا فعل اخلاقی، صفت اخلاقی و اندیشه اخلاقی که شهید مطهری اشاره کردند در همین وادی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: ایشان بین فعل طبیعی و فعل اخلاقی تفاوت قائل میشوند که با هم فرق میکند. فعل طبیعی فعلی است که ما معمولاً انجام میدهیم. برای نمونه داد و ستد کردن، تعلیم دادن، خوردن، خوابیدن و نوشیدن و مسائل دیگر که نه قابل نکوهش و نه قابل تحسین و تمجید و نکوداشت است. اما فعل یا کار اخلاقی، فعلی است که قداست و تعالی دارد و ستایش و تمجید و تحسین دیگران را برمیانگیزد. شهید مطهری نمونههایی از اخلاق را آوردهاند؛ مثالی از پتر کبیر گفتند که امپراتور روسیه بوده است. همچنین از فرهنگ خودمان نمونههای مختلفی را ذکر کردهاند. برای نمونه حضرت امیر(ع) غلامی به نام قنبر داشت که وی را به بازار میبرد، پیراهن نو را برای ایشان و پیراهن کهنه را برای خود میخرید و به قنبر میفرمود که تو جوانی و باید پیراهن نو را بپوشی. حضرت زهرا(س) هم به فضه میگفت ما باید با هم کار کنیم. این کارهای اهل بیت(ع) اخلاقی است.
وی با اشاره به اینکه شهید مطهری بسیار علاقهمند و شیفته دعای مکارم الاخلاق بود، افزود: دعای مکارم الاخلاق دعای بیستم صحیفه سجادیه است. ایشان میگفت که آرزو میکنم برای این دعا شرح بنویسم که فرصت نکردند لذا عباراتی از دعای مکارم اخلاق را آوردند. شهید مطهری در قضیه قنبر و امام علی(ع) و فضه و حضرت زهرا(س)، فلسفه بردگی را به آموزش تعبیر کردهاند و نه بهرهکشی اقتصادی؛ در حالی که خیلیها به اشتباه، بردگی را در اسلام محکوم میکنند. لذا آمدن بردهها به منزل ائمه(ع) به نوعی تربیت و آموزش اخلاقی آنان است. به همین دلیل شهید مطهری در ضمن دعای مکارم اخلاق، به این مسأله اشاره دارند.
مطهری تأکید کرد: یکی از نکتههای جالبی که در دیدگاه ایشان است این است که معاویه هرچند آدم خبیث، منافق، ظالم و ستمکار است اما در عمق فطرتش پاک است. در عمق فطرت، شعور باطن و ناخودآگاه معاویه یک فطرت پاکی آفریده شده است. به همین دلیل زمانی که عدی بن حاتم نزد معاویه از حضرت امیر(ع) تعریف میکند، اشکهای معاویه سرازیر میشود. انسان تعجب میکند که معاویه با آن رذائل اخلاقی اشک بریزد و بگوید: «دیگر محال است مادر روزگار چون علی بزاید.» شهید مطهری میگوید این نشان میدهد که در عمق فطرت انسانهای شرور و بد روزگار، نهاد پاکی وجود دارد. برخی تعجب میکردند و میگفتند که چطور ممکن است که عمق فطرت معاویه پاک باشد؟! لذا این نکته قابل بحث و بررسی است.
وی اظهار داشت: از نمونههایی که شهید مطهری در معارف اخلاقی اشاره میکند، عبارت خواجه عبدالله انصاری است که: «بدی را بدی کردن سگساری است. خوبی را خوبی کردن خر کاری است. بدی را خوبی کردن کار خواجه عبدالله انصاری است.» استاد مطهری در ادامه نکته مهمی میگوید که «خوبی را بدی کردن کار ما ایرانیان است.» و در کتاب نوشته که این جمله را باید خواجه عبدالله انصاری اضافه میکرد. ایشان این را به عنوان تمثیل گفته نه اینکه از خواجه عبدالله بگوید. اینکه میگوییم در مقابل بدی، خوبی کردن «وَ إِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاما»(فرقان/63)، شهید مطهری میفرماید که اشتباه نشود؛ انسان در برابر آدمهای نابخرد، عوام و جاهل باید انعطاف و ادب به خرج بدهد نه آدمهای شرور، خبیث و مغرض که بخواهند انسان را خُرد کنند یا افرادی که غرض و هدف آلودهای دارند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: من فکر میکنم که یک نکته در صحبتهای اولی ناگفته مانده است و آن اینکه بدون خودشناسی و بدون اینکه انسان گوهر و روح الهی، روح قدسی و جان الهی خود را کشف کند، احتمال اینکه مؤدب و مزیّن به فعل اخلاقی شود، نیست. فعل اخلاقی این است که انسان اول خودِ الهی و نورانی خودش را بشناسد و دوم اینکه انسان تا از رذائل اخلاقی پاک نشود، امکان فعل و مکارم اخلاقی برای او نیست و امکان ندارد دست به این کار بزند. این کا، روح الهی، روح قدسی و روح ملکوتی میخواهد و تا انسان روح خودش را کشف نکند، دست به کارهای اخلاقی و مکارم اخلاقی نمیزند.
وی با اشاره به آیات 9 و 10 سوره شمس، افزود: مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی میگوید «اینکه قرآن اینقدر به قلب و روح توجه کرده، به خاطر این است که تا روح تزکیه، نورانی، پاک و آسمانی نشود امکان این نیست که کردار خوب انجام دهد و خصلتهای خوب پیدا کند». اول انسان باید قلب را تزکیه و پاک کند و از آلودگیها بیرون آورد تا به فعل اخلاقی دست پیدا کند. اما امروزه در جامعه افرادی صادق، پاک و خالص زندگی میکنند که دنبال دنیا هستند. اینها معتقدند که آدم باید بخورد و دنبال منافعش باشد و از هر طریقی پول بیشتری به دست بیارود. الآن میبینیم که اخلاق مقداری در جامعه ما افت کرده است. این نکتهای است که در آثار پدر باید تکمیل کنیم.
مطهری یادآور شد: امام در کتاب چهل حدیث میگویند که اگر انسان گناه کند و به موسیقی و لهو و لعب گوش کند، روح الهی خود را از دست میدهد و با صورت بیمغز در قیامت محشور میشود. در کتاب چهل حدیث آمده است که انسان باید عزم و اراده داشته باشد و از گناهان پرهیز کند تا روح الهی و آسمانی او شکفته شود. این کار مقدمه خودشناسی، اخلاق و مکارم اخلاقی است. همچنین مقدمه خداشناسی هم است که شهید مطهری در کتابشان اشاره کردهاند. بنابراین شهید مطهری در تعریف اخلاق میگویند که از نوع زیبایی معنوی و روح است. کار اخلاقی هم از زیبایی روح است. کار زیباست از این جهت که روح زیباست.
به گزارش جماران، حجتالاسلام و المسلمین مسعود ادیب نیز در این نشست گفت: خیلی از هم سن و سالها و همنسلهای من از شهید مطهری دینداری و مسلمانی خود را آموختیم و با آثار او، با نگاه جدید و عالمانه با اسلام آشنا شدیم. فکر میکنم بسیاری مثل من، به دنبال مطالعه آثار شهید مطهری به طلبگی علاقهمند شدند و به حوزه آمدند. همچنین افراد بزرگتر از ما شاید در محضر او حاضر میشدند، در درسهای مسجد ایشان حضور پیدا میکردند و از او الهام گرفتند. معالاسف دست تعصب کور و جهالت این وجود گرانقدر را در زمانی که بیشترین احتیاج را به او داشتیم از جامعه ما گرفت.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم با بیان اینکه علامه طباطبایی یکی از مبتکرترین و پر مطلبترین فیلسوفان معاصر در عالم اسلام است، افزود: شاید این جمله درست باشد که اگر شهید مطهری نبود، نه علامه طباطبایی بر سر وجد و ذوق میآمد که مطالب زیادی را بگوید و نه مطالب گفته شدۀ او شرح و بسط پیدا میکرد. کسی که کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را خوانده باشد میداند که با شرح آقای مطهری میشود به عمق مطالب علامه رسید. یکی از ابتکاریترین و کمیابترین نکاتی که مرحوم علامه طباطبایی در فلسفه دارند، نظریه اعتباریات است. جالب اینجاست که شهید مطهری به عنوان بزرگترین شاگرد و شارح علامه در این نقطه با ایشان همنظر نیست. لذا طبیعی است که توجه همه به این نقطه جلب شود.
وی تصریح کرد: من خیال میکنم که دلیل اصلی عدم همراهی شهید مطهری با علامه در این مسأله، عِرق دینداری و نگرانی از تضعیف جایگاه اخلاق از سوی استاد مطهری بوده است. یعنی چون گمان ایشان این بود که دیدگاه علامه سر از نسبیت در میآورد و نسبیت حد یقفی نخواهد داشت. برای محکمکاری در اخلاق و بتن آرمه کردن ارزشهای اخلاقی، احساس کردند که با علامه همراهی نکنند. به همین دلیل تفاوت دیدگاه خود را بسیار لطیف و ملایم به اشکال مختلف مطرح کردند؛ ضمن اینکه ادب شاگردی و عشقی که به علامه داشتند، در جای خود محفوظ بوده است. جالب این است که مثل شهید مطهری بعضی شاگردان معظم و معزز دیگر علامه، با ایشان همراهی نکردند؛ از جمله مرحوم آیتالله مهدی حائری یزدی که بیان دیگری برای توجیه گزارههای اخلاقی دارند. همچنین مرحوم آیتالله مصباح یزدی هم بیان دیگری دارند. ولی احساس میشود که شاگرد زنده علامه حضرت آیتالله جوادی آملی کم و بیش با علامه همراه هستند.
ادیب در بخش دیگری از سخنان خود اظهار داشت: معمولاً در کتب اخلاق اسلامی میگویند اخلاق جمع خُلق است و خُلق هم یک ملکه نفسانی در انسان است. پس اخلاق عبارت است از علم و دانشی که ملکات نفسانی خوب و بد را در انسان معرفی میکند و به انسان یاد میدهد که چگونه ملکات خوب را در خودمان راسخ کنیم و از ملکات بد پرهیز کنیم. یعنی اخلاق فضیلتگرایانه به نحو بنیادین و پیشفرض در تعریف اخلاق اشراب میشود و از ابتدا اخلاق، فضیلتگرایانه تعریف میشود. اما به نظر میآید امروز وقتی از اخلاق میگوییم، درباره مجموعه گزارههای هنجاری حرف میزنیم که ویژگیهایی دارند و اسمشان را اخلاق گذاشتیم و آنان را از دیگر گزارههای هنجاری متمایز کردیم.
وی تأکید کرد: من فکر میکنم که تفاوت عمده مرحوم علامه طباطبایی با نراقیین و قبلیها و بعدیها این است که ایشان سراغ این نرفته که از اول اخلاق فضیلتگرایانه را مبنا قرار دهد و بر اساس آن همه چیز را تعریف کند و مستقیم سراغ گزارههای هنجاری آمده است. گزارههای اخلاقی گاهی در قالب «خوب» و گاهی در قالب «باید» بیان میشود. مرحوم علامه قالب باید را که جمله انشایی است و ظاهر و باطن آن انشایی هم است و صریح در انشا است، اصل گرفته و خوب را بر باید استوار میکند و بر اساس باید، معنا میکند. این برعکس بعضی متفکران دیگر است که خوب را مبنا گرفتند و از آن باید را استخراج کردند.
عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم گفت: شهید مطهری تصریح میفرمایند که دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی به نسبیت میانجامد و اخلاقیون و متدینین را نگران میکند، برای علاج این نسبیت به نظر ایشان آمده که بنیادهای مستحکم و آهنینی برای اخلاق درست کند تا از گزند تغییرات در امان باشد. علامه اخلاق را در زمرۀ اعتباریات قرار دادند؛ به صراحت هم قرار دادند و همه جای آثار ایشان از رسالة الولایه تا تفسیر المیزان همین است. بعضی از بزرگواران میگفتند که علامه در المیزان دیدگاه دیگری دارند و گویی یک گوشه تصادفاً از دستش دررفته است، در حالی که اساساً اینگونه نیست. علامه در تمام آثار خود بسیار محکم و استوار این مبنا را قبول دارد، پشت آن ایستاده و به لوازمش هم ملتزم است. در المیزان هم دیدگاه ایشان همین است که باید به تفصیل در جای خود بحث شود.
وی افزود: مرحوم محقق اصفهانی و علامه طباطبایی، نه با عناوین دستهبندی شده و منظم بلکه در لابهلای آثارشان نشان دادند که در اخلاق هنجاری، غایتگرا هستند. مرحوم محقق اصفهانی تصریح میکند که غایت ایشان نظم اجتماعی است، مرحوم علامه تلویحاً این را میگوید ولی غایات دیگری هم در آثار دیگر خود مطرح میکند. پس مجموعاً از نظر حضرات، اخلاق عبارت است از قواعدی که انسانها وضع میکنند نه لزوماً به وضع تعیینی بلکه به وضع تعیُّنی، مثل زبان برای بهبود بخشیدن به رفتارهای خودشان و برای نیل به نتیجهای در ساحت زندگی اجتماعی. حال، این ساحت زندگی اجتماعی را میشود خیلی گستردهتر دید، حتی مقاصد دینی را داخل آن تعریف کرد و گفت که احکام دینی عبارت است از اعتباریاتی که شارع مقدس برای نیل انسان به غایات و اهدافی که دین برای او تعیین کرده، وضع کرده است.
ادیب ادامه داد: مشکل نسبیت را هم مرحوم علامه خوب توضیح دادند و هم شهید مطهری در این بخش به خوبی بیان کردند که اگر گفتیم اخلاق از اعتبار انسانی برمیخیزد، اعتباریات بیاساس، بیقاعده و دلبخواهی نیست بلکه اعتباریاتی است که هم منشأ آن طبیعت انسان و جامعه انسانی است و هم مقصد آن امور واقعی است. درست است که این گزارهها اعبتاری هستند، اما هم ریشه در واقعیت دارند و هم آثار واقعی به بار میآورند. آثار واقعی آنها مقاصدی است که تعقیب میکنیم و ریشه آنها فطرت انسان، ساختار جسمی انسان، ساختار اجتماعی انسان و همه اینها میتواند باشد. همه آنچه به ساختار انسانی برمیگردد در معرض دگرگونی و تغییر نیست.
وی تأکید کرد: ما اساساً کاری به اخلاق، دین و بحث فلسفی نداریم، اگر تاریخ بشر را مطالعه کنیم میبینیم که انسان در امور بنیادین و اساسی، قرنهای متوالی تغییر نکرده است. انسان حب ذات دارد تغییر نکرده است، انسان شهوت دارد تغییر نکرده است، انسان غضب دارد تغییر نکرده است، انسان میل به زندگی اجتماعی دارد تغییر نکرده است و ... که فهرست نیمهبلندی از اینها میشود تهیه کرد. پس مقاصد و مبانی عرصههایی از زندگی انسان عوض نشده است. البته عرصههایی هم در معرض تغییر قرار گرفته است. بنابراین چنین نیست که بر اساس دیدگاه مرحوم علامه طباطبایی، همهی اخلاق یک دفعه معروض نسبیت شود بلکه آنچه به عرصههای بنیادین تغییر نکرده یا حتی تغییرناپذیر است.
به گزارش جماران، ابوالقاسم فنایی نیز در این نشست با گرامیداشت یاد و خاطره شهید مطهری، گفت: در فرهنگ ما چیزی به نام «فلسفه اخلاق» به عنوان یک دانش یا شاخه در فلسفه نداشتیم. چیزی که داریم علم اخلاق است که بعضی از اندیشمندان مسلمان در این زمینه تألیفاتی دارند و رویکرد اصلی آنها، اخلاق فضیلتمدار است. اما در علوم دیگر از جمله در کلام و منطق، بحثهایی داریم که امروزه تحت عنوان «فلسفه اخلاق» طبقهبندی میشوند. از جمله یکی از مهمترین بحثهایی که در کلام، در ذیل بحث افعال الهی مطرح میشود این است که حسن و قبح، عقلی است یا شرعی؟ متکلمان در پاسخ به این سؤال به دو گروه معتزلی و اشعری تقسیم میشوند. عموم متفکران شیعه تا این اواخر به صراحت خودشان را طرفدار نظریه معتزله میدانستند که معتزله قائل بودند به اینکه حسن و قبح، عقلی است.
رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه مفید قم افزود: شاید بتوان گفت که اولین و دقیقترین نظریهپردازی در این زمینه را در آثار مرحوم شیخ محمدحسین اصفهانی مشهور به کمپانی میتوانیم پیدا کنیم که ایشان استاد علامه طباطبایی بود. مرحوم کمپانی معتقد بود که حسن و قبح بنا و قرارداد عقلاست، عقلا دور همدیگر جمع میشوند و افعالی که موجب حفظ نظام میشود و فاعلان آن را مدح میکنند و کسانی که کاری انجام میدهند که موجب اختلال نظام میشود را مذمت میکنند. لذا از تحسین و تقبیح عقلا که به نوعی قرارداد و بنای بین آنهاست، حسن و قبح پیدا میشود.
وی یادآور شد: مرحوم علامه طباطبایی کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» را درباره نقد مارکسیسم نوشتند. از دیدگاههای مارکسیستها این بود که معرفت نسبی است و آنها قائل به نسبیانگاری در معرفتشناسی بودند. مرحوم علامه طباطبایی در مقام نقد دیدگاه مارکسیستها گفتند که ما دو نوع معرفت مطلق و نسبی داریم. فلسفه، علوم و چیزهای دیگر، معرفت مطلق میشود اما معرفت نسبی، معرفت اعتباری است. لذا از اینجا بحث اعتباریات شروع شد و ایشان با تفکیک حقایق از اعتباریات، میخواستند شواهدی که مارکسیستها به سود نسبیت معرفت میآوردند، تبیین درست و دقیقی به دست دهند تا آن نسبیت، کل قلمرو معرفت را دربرنگیرد و به قلمرو خاصی محدود شود که از نظر ایشان همان قلمرو اعتباریات است.
فنایی با بیان اینکه شهید مطهری سعی کردند به نوعی مبنای غیر نسبیانگارانه برای اخلاق مطرح کنند تا به تعبیر خودشان از جاودانگی اخلاق دفاع کنند، اظهار داشت: ما همین بحث را اگر بخواهیم در فرهنگ غرب دنبال کنیم میبینیم که تا همین قرن بیستم مثل خیلی از شاخههای دیگر فلسفه، چیزی به نام فلسفه اخلاق مطرح نیست. البته از همان دوران یونان باستان نظریههای اخلاقی وجود دارد و یکی از مهمترین دغدغههای فیلسوفان، نظریهپردازی در باب اخلاق، مفاهیم اخلاقی، جایگاه اخلاق و مباحثی از این قبیل بوده است اما اینکه ما رشتهی فلسفی به نام فلسفه اخلاق داشته باشیم، مورخان فلسفه، تاریخ آن را به ابتدای قرن بیستم برمیگردانند.
وی تأکید کرد: بحثهایی که در فرهنگ خودمان در باب تعریف باید و نباید و منشأ باید و نباید و ... مطرح شده فقط قسمت خیلی کوچک و شاید بگویم کماهمیتِ بحثهایی است که ما در فلسفه اخلاق داریم. این بحث فقط مربوط به زبان اخلاق است و در شرایط فعلی دیگر خیلی مورد توجه فیلسوفان اخلاق نیست. چون فیلسوفان سراغ جنبههای دیگر اخلاق رفتند از جمله متافیزیک اخلاق، معرفتشناسی اخلاقی، روانشناسی اخلاق، رابطه اخلاق و عقلانیت و ... که بحثهای بسیار مهمتر و کلیدیتری است که متأسفانه امروزه مورد توجه متفکران مسلمان در داخل ایران قرار نگرفته است. البته میشود شکلهای پراکندهای از پرداختن به این موضوعات را در آثار متفکران خودمان پیدا کنیم ولی نه به صورت سیستماتیک، دقیق و گسترده که در غرب جریان دارد.